رمضان

- این سریال «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» که در اون دستی از عالم غیب باعث میشد که انسان ها نتیجه ی اعمال نیک، بد و مباح خودشون رو در کسری از ثانیه مشاهده کنند انگار که علاوه بر دو فرشته ی همیشه در صحنه و انقلابی مستقر در شانه ی راست و چپ یه فرشته ی دیگه هم در آستین آدما وجود داره که به محض ارتکاب عمل مخالف با آرمان های نظام با گرفتن یه نیشگون سفت آدما رو به مسیر بیداری اسلامی برمیگردونه مثلا یارو صبح یه میلیون ریال زیر میزی میگیره بعد ظهر در حین برگشتن به منزل طوری میخوره زمین که فقط و فقط اون یه میلیون ریال از جیب مبارک پرتاب میشه درون جوب آب و در همین لحظه ی حساس باران شروع به باریدن میکنه و افزایش ناگهانی و خودجوش سرعت آب درون جوب به دلیل بارش نزولات الهی باعث میشه که فرد رشوه گیرنده حتی با تازه ترین تولید شرکت بی ام وه هم نتونه به پولش برسه و به این ترتیب در صراط مستقیم قرار بگیره و جالب تر اینجاست که با کم شدن اتفاقی باران و به همین منوال کم شدن سرعت آب در جوب اون پول جلوی خونه ی یه مستحق فرود میاد پادرمیاره از جوب بیرون میاد میره تو دست اون مستحق و به این ترتیب همه چی آرومه من چقد خوشحالم...یا یه پسر نوجوون میره پفک میخره بعد به دوستش تعارف نمیکنه سپس در نهایت تعجب میبینه که به دلیل این عمل ناجوانمردانه یه سوسک له شده ی بدون شاخک داره از درون بسته ی پفک بهش چشمک میزنه و در همین لحظه تصمیم میگیره که پفک رو به دوستش تعارف کنه و از اونجا که «الاعمال بالنیات» چون نیت پلید خودشو به یه نیت حسنه تغییر داده در همون لحظه سوسک ناپدید میشه.

۲- این برنامه ی «ماه عسل» که احسان علیخانی میخواد به هر طریقی از جمله آوردن نوزادن به هم چسبیده، افراد بی خانمان یا بی سرپرست، جذامی ها، ام اسی ها، ایدزی ها، قطع نخاعی های ۲۰ الی ۸۰ درصد و ... گریه ی مردم رو دربیاره و به این ترتیب علاوه بر فهموندن این نکته به مردم بدبخت که بدبختا برید خدارو شکر کنید بدبخت تر از شمام هست گامی مهم در اعتلای صنعت غم و غصه در کشور برداشته باشه یا شایدم میخواد با کم کردن ذخیره ی آب بدن روزه داران مومن و همیشه در صحنه از طریق اشک اون هارو برای فریضه ی افطار بیش از پیش تشنه کنه تا ثواب روزه داری ببنندگان بالا و بالاتر بره...

۳- این سریال «مادرانه» که محمد جواد توش نقش عضو حقیقی تشخیص مصلحت نظام رو داره و گندکاریهای همه ی شخصیت های فیلم از جمله اردلان، رها، مادر رها، اون پسر مو قشنگه و... رو در کسری از ثانیه درست میکنه که البته چون اصلاح گندکاریهای رها از حوزه ی توان محمدجواد خارج میشه نویسنده تصمیم میگیره در یک عملیات انتحاری رها رو به طور موقت به سرای باقی هدایت کنه تا بعد از خارج شدن از کما به طور کاملا خودجوش با گرفتن فراموشی گندکاریهاشو فراموش کنه و با قدم گذاشتن در مسیر آرمان های نظام تبدیل بشه به  دختر خوب فیلم که بدون اجازه ی گل بانو آبم نمیخوره...این اردلان منطق پلنگ که تا هر جا میرفت کتو در می آورد و آستین هارو بالا میزد و نفس کش راه مینداخت...این فرزاد مو قشنگ که تا از در خونه میومد بیرون موهاشو میبست و با اینکار آمادگی خودش رو برای خوردن انواع شکرهای مورد نظر نویسنده اعلام میکرد و نویسنده در پایان تصمیم گرفت برای اصلاح اون به جای روش کما از روش ماشین اصلاح استفاده کنه به طوری که با تراشیدن موهای پسر مذکور تمام رذایل و صفات سیئه ی اخلاقی از وجود او پر کشید و تبدیل شد به پسر سر به زیر فیلم.

۴- این سریال خروس که در اون کارگردان اجازه ی اجرای تمام حرکات از جمله متلک، جفتک، پشتک و...رو برای خندوندن مردم به بازیگران داده بود.

۵- این سریال «دودکش» که هرشب ۵ دقیقه ی اولش مجبور بودی به دل نوشته ی تکراری کارگردان گوش بدی...این فیروز فلک زده که از دست داداش آسمان نگاه کن و برادر زن بلدم بلدمش همیشه تو آمپاس بود... این دختره که جوری با رشته ی جانور شناسیش پز میداد که انگار داره دکترای پیوسته ی بیوتکنولوژی تو دانشگاه هاوارد میخونه در حالی که حداکثر کاری که میتونه با اون مدرک بکنه تعیین درصد خلوص کودهای حیوانی گوسفندهای جادوغ آباد بود.